توی خانه هرکسی مشغول کاری است. هر کدام از این کارها سروصدایی تولید میکنند. ایاز خان، پدر عمو پورنگ تصمیم میگیرد جاروبرقی خانه را تعمیر کند. او کنترلی اختراع میکند که میشود با آن صدای جاروبرقی را کم کرد تا سروصدا ایجاد نشود. از طرف دیگر برفک در لباس یک فروشنده توی محله بوق میفروشد. و آقای خوشحال و نان خالیخور از او بوق میخرند. بچههای گلدون خان هم از این بوقها خریدهاند و از همه جای محله صداهای گوشخراش شنیده میشود. آلودگی صوتی در محله گل و بلبل بیداد میکند.
برای ثبت نظر وارد حساب کاربری خود شوید. ورود
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.