خیابون اول، پلاک ۶! درست اومدید. اینجا خونهی قشنگ و امن کوری کارسونه. قاب روی دیوار هم عکس خودش و خونوادهشه. کوری تا میتونه شیطنت میکنه و پاپاکارسون و ماماکارسون هم از پسش برنمیان. اما یه لحظه صبر کنید! این داستان درباره کوری نیست. سرتون رو بچرخونین. چیزی پیدا کردین؟ هنوز نه؟ توی همون قابعکس، یه ذره پایینتر، آهان درسته! کنار کوری، «کریسی»ـه، خواهر کوری. یه ماشین کوچولوی سبز و بازیگوش که البته صاحب بزرگترین لبخند دنیاست. ولی بازیگوشبودن همونقدر که بامزهست، دردسرهای خودش هم داره. در و دیوار و خونواده و دوستها حتی یه لحظه از هم از دست شیطنتهای کریسی درامان نیستن. اما اگه فک کردین کریسی به خونه و محله راضی میشه، سخت دراشتباهین. چون کریسی اینبار راهشو به سمت شهر کج کرده تا گشتوگذار جدیدش رو شروع کنه. واسه همین هم کوری برای نجات خواهرش به یه کارآگاه حرفهای نیاز داره تا کمش کنه و برای حلکردن معما، کی بهتر از درسا؟
برای ثبت نظر وارد حساب کاربری خود شوید. ورود
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.